درهای بهشت از نظر آیات و روایات

هم از آیات قرآن و هم از روایات به خوبى استفاده مى شود كه بهشت درهایى دارد، ولى این تعدد درها نه به خاطر آن است كه عده وارد شوندگان به بهشت آن گونه اند كه اگر بخواهند از یك در وارد شوند تولید زحمت مى كند، و نه از جهت آن است كه یك نوع تفاوت گروهى و طبقاتى وجود دارد، كه هر گروهى موظفند از یك در وارد شوند، و نه براى نزدیكى و دورى راه است، و نه به خاطر زیبایى و تنوع به خاطر كثرت درها! اصولا درهاى بهشت همانند درهاى دنیا كه در مدخل باغها و قصرها و خانه ها مى گذارند نیست. بلكه این درها اشاره به اعمال و كارهایى است كه سبب ورود به بهشت مى شوند، و لذا در پاره اى از اخبار مى خوانیم كه " بهشت درهایى به نامهاى مختلف دارد، از جمله: درى دارد كه به عنوان باب المجاهدین (در مجاهدان) نامیده مى شود، و مجاهدان مسلح به همان سلاحى كه با آن جهاد كردند از آن در وارد بهشت مى شوند و فرشتگان به آنها خوش آمد مى گویند"! (منهاج البراعه فى شرح نهج البلاغه جلد 3 ص 995).

از امام باقر (ع ) در حدیثى مى خوانیم: «و اعلموا ان للجنة ثمانیة ابواب عرض كل باب منها مسیرة اربعین سنة؛ بدانید كه بهشت هشت در دارد كه عرض هر درى از آنها به اندازه چهل سال راه است» (خصال صدوق- ابواب الثمانیة). این خود نشان مى دهد كه " در" در این گونه موارد، مفهومى وسیعتر از آنچه در تعبیرات روزانه گفته مى شود دارد. و جالب اینكه در قرآن مى خوانیم كه جهنم" هفت" در دارد ( لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَ ' بٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ؛ از برای دوزخ هفت در است، و از برای هر دری، از كافران و معاندان مقدار قسمت شده ای معیّن گردیده است» حجر- 44). و طبق روایات بهشت داراى" هشت" در است، اشاره به اینكه طرق وصول به سعادت و بهشت جاویدان از طرق وصول به جهنم بیشتر است، و رحمت خدا بر غضب او پیشى مى گیرد («یا من سبقت رحمته غضبه» جوشن كبیر).

بنابراین شاید سرّش این باشد كه چون رحمت خدا بر غضب خدا سبقت دارد، طبق آیه 101 سوره انبیاء («إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی '´ أُولَـ'´نءِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ؛ آن كسانی كه از نزد ما درباره آنان خیر و نیكوئی پیشی گرفته است، از آتش دوزخ دور شدگانند») بنابراین همیشه درهای رحمت و فضل و عافیت و خیر، بر درهای نقمت و نكبت و مسكنت و شرّ زیاده است و آب كه مظهر رحمت خدا در این جهان است، بر آتش كه مظهر غضب خداست سبقت دارد، و آنرا خاموش میكند. و جالبتر اینكه در مورد برنامه هاى "اولوا الالباب" در آیات سوره رعد نیز اشاره به هشت برنامه شده كه هر كدام از آنها در واقع درى از درهاى بهشت و طریقى براى وصول به سعادت جاودان است.

خداوند در سوره رعد آیه 23 می فرماید: «جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ ؛ باغهاى جاویدان بهشت كه وارد آن مى شوند و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آنها، و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى گردند». در این آیه اشاره به عاقبت كار " اولوا الالباب" و اندیشمندان و طرفداران حق كرده مى فرماید: " عاقبت نیك سراى دیگر از آن آنهاست" (أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ).

آیه بعد توضیحى است براى این سرانجام نیك و عاقبت خیر مى گوید: سرانجام كار آنها باغهاى جاویدان بهشت است كه هم خودشان وارد آن مى شوند و هم پدران و همسران و فرزندان صالح آنها. و چیزى كه این نعمتهاى بزرگ و بى پایان را تكمیل مى سازد، این است كه فرشتگان از هر درى بر آنها وارد مى شوند و به آنها مى گویند: "سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان" (سَلامٌ عَلَیْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ؛ رعد/24 ). آن صبرها و استقامتهاى شما در راه انجام وظائف و مسئولیتها و تحمل شدائد و مصائب بود كه این سلامت را به وجود آورد، در اینجا در نهایت امنیت و آرامش خواهید بود، نه جنگ و نزاعى، و نه خشونت و دعوایى، همه جا امن و امان است، و همه چیز به روى شما لبخند مى زند و آرامش خالى از هر گونه پریشانى خاطر اینجاست!. و در پایان مى فرماید: " چه پایان نیك و چه عاقبت خوبى"؟ (فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّار، رعد، 24ِ).

درهای هشتگانه بهشت، تعیین كننده عدد خود بهشت ها نیست
بعضی چنین می پندارند كه چون درهای بهشت طبق روایات وارده، هشت دَر است، فلهذا باید خود بهشت ها نیز هشت عدد باشد، زیرا وصول به هر بهشت مستلزم ورود از در مختصّ به آن است، چون از غیر در نمی توان و نباید وارد شد؛ و آیه 189 سوره بقره («وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَ ' بِهَا وَ اتَّقُوا اللَهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ و به خانه ها از درهایش وارد شوید! و تقوای خدا را در پیش گیرید! امید آنكه شما رستگار شوید!») بر این مطلب دلالت دارد. ولیكن این استدلال تمام نیست، زیرا أوّلاً ممكن است یك خانه و یا یك بهشت، دو در و یا بیشتر داشته باشد. یعنی خانه و بهشت واحد است و وصول به آن مقصد از دو راه و دو طریق باشد. و ثانیاً ممكنست این درهای هشتگانه بهشت، همه درِ یك بهشت باشند، و خداوند از درِ بهشت های دیگر، به لسان معصومین ذكری به میان نیاورده باشد. همچنانكه از بعضی از روایات استفاده می شود كه بهشت بیش از هفتاد در دارد.

روایات وارده درباره درهای بهشت
از جمله آن اخبار، روایت وارد در «خصال » صدوق است با سند متّصل خود از حضرت صادق از پدرش از جدّش از علیّ بن أبی طالب علیهم السّلام كه فرمود: بهشت هشت در دارد: از یك در پیامبران و صدّیقان وارد می شوند، و از یك در صالحان و شهیدان، و از پنج در شیعیان و محبّان ما وارد می شوند. و من پیوسته بر صراط ایستاده ام و خدا را میخوانم و میگویم: «رَبِّ سَلِّمْ شِیعَتِی وَ مُحِبِّیَّ وَ أَنْصَارِی وَ مَنْ تَوَلاَّنی فِی دَارِ الدُّنْیَا!؛ بار پروردگار من! شیعیان مرا و محبّان مرا و یاری كنندگان مرا و كسانی را كه از من در دار دنیا متابعت كردند، همه را سلامت بدار!» و در این هنگام ندائی از درون عرش خدا میرسد كه: درخواست تو قبول شد، و تو درباره شیعیانت شفیع قرار داده شدی. و هر یك از شیعیان من و افرادی كه ولایت مرا پذیرفتند و مرا یاری نمودند و با دشمنان من كه با من با گفتار و یا با كردار خود محاربه نمودند محاربه كردند، درباره هفتاد هزار نفر از همسایگان و خویشاوندانش شفاعت میكند. و یك درِ دیگری هم هست كه از آن در سایر مسلمین كه گوینده لاَ إلَهَ إلاَّ اللَه باشند و در دل آنها بقدر ذرّه ای از بغض ما اهل بیت نباشد، داخل بهشت میگردند. («خصال » طبع حروفی، باب الثّمانیه، ص 407 و 408).

جهنّم محلّ منكرین و مستكبرین است، و بنابراین عامّه اگر عدم قبول ولایتشان مستند به إنكار و استكبار نباشد بلكه ناشی از قصور بوده و گوینده شهادتین باشند، به بهشت میروند. و روایت مفصّلی از «كتاب سُلیم بن قَیس هِلالی» از أمیرالمؤمنین علیه السّلام آوردیم كه دلالت داشت بر آنكه مَقسم هفتاد و سه فرقه كه یك فرقه اهل نجات و بقیّه اهل هلاكتند كسانی هستند كه دارای مكتب و ادّعا بوده و خود را پرچمدار میدانند، و امّا كسانی كه اینطور نیستند آنها خارج از این تقسیم هستند، و آنها اكثریّت افراد هر ملّتی را تشكیل میدهند. و آنها مستضعفینی هستند كه در هر دوره و زمان در تحت تسلّط و غلبه مستكبران آن عصر بوده و از خود رأی و دخالت و استقلالی ندارند. و بنابراین عامّه و اهل تسنّن كه چنین نیستند، همه اهل بهشتند؛ غایه الامر از یك درِ خاصّ به بهشت میروند و آنان هم درجه و هم مقام با شیعه نیستند.

و نیز در «خصال » با سند خود از جابر از حضرت باقر علیه السّلام روایت كرده است كه: «قَالَ: أَحْسِنُوا الظَّنَّ بِاللَهِ، وَاعْلَمُوا أَنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِیَةَ أَبْوَابٍ، عَرْضُ كُلِّ بَابٍ مِنْهَا مَسِیرَةُ أَرْبَعِینَ سَنَةً!؛ فرمود: گمان و پندار خود را به خدا نیكو كنید، و بدانید كه برای بهشت هشت در است، و عرض هر دری به اندازه مسیر چهل سال راه است!» (همان مصدر، ص 408). و در «أمالی» صدوق از أنس بن مالك روایت كرده است كه چون پسری از صحابی كبیر و شریف، عُثمان بن مَظعون وفات كرد، غصّه و اندوه او شدّت یافت، تا جائیكه در خانه خود برای محلّ عبادت مسجدی قرار داد تا در آنجا به عبادت مشغول شود. این داستان به رسول الله رسید، و حضرت به نزد او آمدند و گفتند: ای عثمان! خداوند برای ما رهبانیّت را ننوشته است، و رهبانیّت امّت من در جهاد فی سبیل الله است. ای عثمان بن مظعون! از برای بهشت هشت در است، و از برای جهنّم هفت در. آیا تو را خوشحال نمی كند اینكه از دری از آن وارد نشوی مگر اینكه پسر خودت را در پهلو و كنارت ببینی كه دست به دامن تو زده است و خود را شفیع تو بسوی پروردگارت قرار میدهد؟!

عثمان گفت: آری! پس مسلمین گفتند: یا رسول الله! آنچه برای عثمان است برای ما نیز در مصیبت فرزند هست؟ حضرت فرمود: آری؛ برای هر یك از شما كه صبر كند و به حساب خدا بگذارد. پس حضرت فرمود: ای عثمان! كسیكه نماز صبح را در جماعت بخواند، و سپس برای تعقیب به ذكر خدا بنشیند تا آفتاب طلوع كند، از برای او در بهشت فردوس هفتاد مرتبه و درجه است، و ما بین هر درجه تا درجه دیگر به قدر هفتاد سال راهی كه اسب لاغر تیز رو میدود فاصله است. و كسی كه نماز ظهر را در جماعت بخواند، برای او پنجاه مرتبه و درجه در بهشت های عدن است، كه ما بین هر درجه تا درجه دیگر به قدر پنجاه سال دویدن اسب تندرو است. و كسی كه نماز عصر را به جماعت بگزارد، برای او پاداش آزادكردن هشتاد نفر از فرزندان اسماعیل است كه هر كدام آنها صاحب خانه و زندگی باشند. و كسیكه نماز مغرب را به جماعت بگزارد، اجر و مزد او یك حجّ مبرور و یك عمره مقبوله است. و كسی كه نماز عشاء را به جماعت بخواند، ثواب او بمانند بیداری و شب زنده داری در شب قدر است («أمالی » صدوق، ص 40 و 41).

وصف درهای بهشت در معراج رسول خدا
و مجلسی رضوان الله علیه از كتاب «فضائل بن شاذان، و از كتاب «روضه » با إسناد خود مرفوعاً از عبدالله بن مسعود روایت میكند از حضرت رسول الله صلّی الله علیه وآله كه فرمود: چون در معراج مرا به آسمان بردند، جبرئیل به من گفت: بهشت و جهنّم مأمور شده اند كه خود را بر تو عرضه كنند. من بهشت را دیدم و آن نعمت هائی را كه در آن بود، و جهنّم را دیدم و آن عذاب هائی را كه در آن بود. بهشت دارای هشت در بود، و بر فراز هر دری چهار كلمه نوشته بود كه هر كلمه آن از تمام دنیا و آنچه در دنیاست، برای كسی كه بداند و عمل كند بهتر است. و جهنّم دارای هفت در بود، و بر فراز هر دری سه كلمه نوشته بود كه هر كلمه ای از آن برای كسی كه بداند و عمل كند از دنیا و آنچه در آنست بهتر است.

كلمات نوشته شده بر فراز درهای بهشت
در این حال جبرئیل به من گفت: بخوان ای محمّد كه بر بالای درها چه نوشته شده است! و من خواندم. امّا بر درهای بهشت: بر بالای در اوّل نوشته بود: «لاَ إلَهَ إلاَّ اللَهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَهِ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَهِ» «برای هر چیز راهی و چاره ای است، و راه وصول به راحتی و عیش چهار صفت است: قناعت، و بذل كردن حقّ، و ترك كینه، و مجالست با اهل خیر».

و بر بالای در دوّم نوشته بود:«لاَ إلَهَ إلاَّ اللَهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَهِ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَهِ» «برای هر چیز راهی و چاره ای است، و راه وصول به سرور و خوشحالی در آخرت چهار صفت است: دست كشیدن بر سر یتیمان، و عطوفت بر بیوه زنان، و كوشش در برآوردن نیازهای مؤمنان، و تفقّد از فقیران و مسكینان».

بر بالای در سوّم نوشته بود: «لاَ إلَهَ إلاَّ اللَهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَهِ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَهِ» برای هر چیز راهی و چاره ای است، و راه وصول به سلامتی در دنیا چهار صفت است: كم گفتن، و كم خوابیدن، و كم راه رفتن، و كم خوردن».

و بر بالای در چهارم نوشته بود: «لا إلَهَ إلاَّ اللَهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَهِ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَهِ» «كسی كه ایمان به خدا و روز قیامت دارد، باید میهمان خود را گرامی بدارد. و كسی كه ایمان به خدا و روز قیامت دارد، باید همسایه خود را گرامی بدارد. و كسی كه ایمان به خدا و روز قیامت دارد، باید پدر و مادر خود را گرامی بدارد. و كسی كه ایمان به خدا و روز قیامت دارد، باید یا كلام خوب و گفتار خیر بگوید و یا ساكت باشد».

و بر بالای در پنجم نوشته بود: «لا إلَهَ إلاَّ اللَهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَهِ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَه» «كسی كه بخواهد به او ظلم نشود، باید خود او ظلم نكند. و كسی كه بخواهد به او فحش ندهند و شتم ننمایند، باید خود او فحش ندهد و شتم ننماید. و كسی كه بخواهد ذلیل و پست نشود، باید كسی را ذلیل و پست نكند. و كسی كه بخواهد به دست آویز متین و استواری در دنیا و آخرت چنگ زند، باید بگوید: لاَ إلَهَ إلاَّ اللَهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَهِ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَهِ».

و بر بالای در ششم نوشته بود: «لاإلَهَ إلاَّ اللَهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَهِ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَه» «كسی كه دوست دارد قبرش وسیع و گشاده باشد، مساجد را بنا كند. و كسی كه دوست دارد او را كرم ها در زیر زمین نخورند، در مساجد سكونت كند. و كسی كه دوست دارد پیوسته پاك و تازه باشد و نپوسد و كهنه نشود، مساجد را جاروب كند. و كسی كه دوست دارد جایگاه خود را در بهشت ببیند، مساجد را با فرش و بِساط، فرش كند».

و بر بالای در هفتم نوشته بود: «لاَ إلَهَ إلاَّ اللَهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَهِ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَهِ» «سفیدی و روشنائی دل در چهار صفت است: عیادت كردن از مریضان، و تشییع از جنازه ها، و خریدن كفن ها، و رد كردن قرض ها».

و بر بالای در هشتم نوشته بود: « لا إلَهَ إلاَّ اللَهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَهِ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَهِ» کسی كه دوست دارد از این درها وارد بهشت شود، باید به چهار صفت متمسّك گردد: سَخاوت، و حُسن اخلاق، و صدقه دادن، و نگاهداشتن خود را از اذیّت و آزار بندگان خداوند متعال». سپس در اینجا كلماتی را كه بربالای درهای هفتگانه جهنّم نوشته بود، رسول الله كاملاً شرح می دهند، («بحار الانوار» طبع حروفی، ج 8، ص 144 و 145)

منبع:موسسه فرهنگی جام ظهور

یا حسین



موضوعات مرتبط: داستان ، مستند ، ماه مبارک رمضان ، مطالب مذهبی ، قرآن ، حدیث قدسی ، محرم ، ،
برچسب‌ها: درهای , بهشت , از , نظر , آیات , و , روایات , حدیث , در ,

تاريخ : یک شنبه 28 آبان 1391 | 23:43 | نویسنده : یالثارات الحسین |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.